جدول جو
جدول جو

معنی تله مار - جستجوی لغت در جدول جو

تله مار
گاو تازه زاییده، ترکه ای برای شکار پرندگان که در زمین تعبیه شود، چوب اصلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تله متر
تصویر تله متر
تله متر (Telemeter) یا مسافت سنج نوری یا بردیاب ابزاری است که برای اندازه گیری فاصله تا یک شیء با استفاده از اصول اپتیکی استفاده می شود. در سینما و عکاسی، تله مترها برای تعیین دقیق فاصله بین دوربین و سوژه استفاده می شوند، که برای فوکوس دقیق و گرفتن تصاویر واضح ضروری است.
کاربردهای تله متر در سینما و عکاسی:
1. فوکوس دقیق :
- تله مترها به فیلم سازان و عکاسان کمک می کنند تا فاصله دقیق بین دوربین و سوژه را تعیین کرده و فوکوس را به درستی تنظیم کنند.
2. تصاویر واضح و با کیفیت :
- با استفاده از تله متر، عکاسان می توانند اطمینان حاصل کنند که تصاویر گرفته شده واضح و با کیفیت بالا هستند، به ویژه در شرایط نور کم یا عمق میدان کم.
3. صرفه جویی در زمان :
- استفاده از تله متر به صرفه جویی در زمان کمک می کند زیرا نیاز به حدس زدن فاصله یا انجام تنظیمات مکرر را کاهش می دهد.
4. استفاده در شرایط مختلف :
- تله مترها می توانند در انواع شرایط نوری و محیطی به خوبی کار کنند و به عکاسان و فیلم سازان امکان می دهند تا در هر شرایطی به دقت مورد نیاز خود دست یابند.
انواع تله متر:
1. تله مترهای نوری :
- این نوع تله مترها از اصول اپتیکی برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. معمولاً از دو عدسی استفاده می شود که با ترکیب تصویر ایجاد شده توسط آنها فاصله تا سوژه را تعیین می کنند.
2. تله مترهای لیزری :
- این نوع تله مترها از لیزر برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. لیزر به سوژه تابیده می شود و زمان برگشت آن اندازه گیری می شود تا فاصله دقیق محاسبه شود.
3. تله مترهای اولتراسونیک :
- این نوع تله مترها از امواج صوتی با فرکانس بالا برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنند. زمان برگشت امواج صوتی اندازه گیری می شود تا فاصله محاسبه شود.
کاربردهای دیگر تله متر:
1. نظامی :
- تله مترها در تجهیزات نظامی برای اندازه گیری فاصله تا اهداف و تعیین نقاط دقیق شلیک استفاده می شوند.
2. ورزش :
- در ورزش های مختلف مانند گلف و تیراندازی، تله مترها برای اندازه گیری دقیق فاصله و بهبود عملکرد استفاده می شوند.
3. ساختمان و معماری :
- تله مترها در صنعت ساختمان برای اندازه گیری دقیق فاصله ها و بررسی ابعاد استفاده می شوند.
مزایا و معایب:
مزایا :
- دقت بالا در اندازه گیری فاصله.
- افزایش کیفیت تصاویر و فیلم ها.
- صرفه جویی در زمان و کاهش خطاها.
معایب :
- هزینه بالای برخی از انواع تله مترها.
- نیاز به آموزش و مهارت برای استفاده صحیح.
- محدودیت های محیطی مانند بازتابش لیزر در تله مترهای لیزری.
تله مترها ابزارهای بسیار مفیدی در سینما، عکاسی و بسیاری از صنایع دیگر هستند که به دقت و کیفیت بالاتر در کارها کمک می کنند.
نظام دید اپتیک برای کانونی کردن و اندازه گیری فاصله بین دوربین و سوژه. چنین سیستمی به ویژه برای فیلم برداری از هلیکوپتر یا فیلم برداری با دوربین های قطع کوچک به کار می رود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله دار
تصویر گله دار
صاحب گله، کسی که گلۀ گوسفند دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تله متر
تصویر تله متر
ابزاری برای اندازه گیری کمیت هایی چون دما، رطوبت، فشار و انتقال نتیجۀ آن از راه دور، دورسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کله منار
تصویر کله منار
ستون یا برجی که از سرهای بریده برپا می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غله زار
تصویر غله زار
زمینی که در آن غله بسیار کاشته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تره بار
تصویر تره بار
انواع میوه ها و سبزی های خوردنی
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
نام باغی است در کشمیر و همچنین باغی در لاهور و باغ دیگری در دهلی و این لفظ هندی است از شاله: بمعنی خانه و مار، بمعنی شهوت است پس معنی ترکیبی آن خانه شهوت باشد. و چون تفرج و تماشای باغات شهوت را برمی انگیزاند بمجاز بمعنی باغ استعمال یافته است. (از بهار عجم) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) :
ز باغ، زلف و رخ یار داده است فراغم
که سنبل سیهش کم ز شاله مار نباشد.
عبدالغنی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(تَرَ / رِ)
مقابل خشکبار میوه های تازه و احرارالبقول مانند: خربزه، هندوانه، خیار، گرمک، طالبی، گیلاس، زردآلو، کاهو و سبزیهای خوردنی و جز اینها. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَرْ رَ / رِ / تَ رَ / رِ)
بستانی که همه جور تره درآ ن کارند و سبزی زار. (ناظم الاطباء). آنجا که بقولات کاشته اند. آنجا که صیفی کارند، آنجا که تره یعنی گندنا کارند:
خواجه در تره زار انسانی
هست از روی ناخوشش کسنی
خانه ای کو بود در او تنها
خانه ای باشد اندر اوکس نی.
ابوبکر خال
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ / لِ)
آلتی برای گرفتار کردن موش. تله که برای گرفتن موش بکار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تله شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَهْ)
گنه کار و ضایعکار. (ناظم الاطباء). تباه کار:
تبه کار را چاره باید گزید
که آسان ترین چاره آید پدید.
(گرشاسبنامه).
رجوع به تباه کار شود
لغت نامه دهخدا
(دُ شُ دِ بَ)
درخت ساقه دار. (ناظم الاطباء). تناور. آنکه اندامی بزرگ دارد از انسان و حیوان و گیاه
لغت نامه دهخدا
کمانگر. (آنندراج). سازندۀ کمان. کمان ساز. متخصص ساختن و چله بستن کمان:
کشیده کمان را چو از روی کار
طلبکار تیرش شده چله دار.
طغرا (از آنندراج).
، در تداول عامه، کسی است که در روز چهلم مرگ عزیزی عزاداری کندو مراسم چله را برگزار سازد. آنکه چله داری کند. و رجوع به چله و چله داری و چله داری کردن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ لِ)
دهی از دهستان یرده، بخش مرکزی شهرستان سقز. سکنۀ آن 260 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، حبوب و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غَ ظِ)
دهی است از دهستان گاوگان بخش دهخوارقان (آذرشهر) شهرستان تبریزکه در 3هزارگزی باختر دهخوارقان و 3هزارگزی شوسۀ تبریز - دهخوارقان قرار دارد. جلگه و معتدل است. 143تن سکنه دارد که مذهب تشیع دارند و به زبان ترکی سخن میگویند. آب آن از رود دهخوارقان تأمین میشود. محصول آن غلات، زردآلو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لِ مُ سَ)
دهی از دهستان بالاست که در شهرستان نهاوند واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ)
گونه ای قارچ که بدان فقع گویند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به فقع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تار مار
تصویر تار مار
زیر و زبر پریشان و پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غله زار
تصویر غله زار
زمین بسیار کشت شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله منار
تصویر کله منار
سر گلدسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
آدم مدبر و تیز هوش و سریع الانتقال و با ذوق
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب گله (گوسفندو غیره) آنکه گله رانگهبانی کند و پرورش دهد: گروهی از گله داران در میان رود غزنین فرود آمده و گاوان بدانجا بداشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله مار
تصویر کله مار
گونه ای قارچ که بدا فقع گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنه دار
تصویر تنه دار
تناور، درخت ساقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تره زار
تصویر تره زار
بستانی که همه جور تره در آن بکارند، سبزی زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گله دار
تصویر گله دار
((گَ لَّ یا لُِ))
دارنده گله (گاو و گوسفند و غیره)، آن که گله را نگهبانی کند و پرورش دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کله دار
تصویر کله دار
((کُ لَ))
خدمتکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تره بار
تصویر تره بار
((تَ رِ))
انواع سبزی های خوردنی و میوه
فرهنگ فارسی معین
زن زائو در چهل روز اول پس از زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی خودرو و تلخ مزه که برای دام غیرقابل استفاده است
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو ماده ای که زنگوله بر گردنش آویزان باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
بزرگترین هیزم درون اجاق که برای دوام آتش در اجاق گذارند.، خوک ماده ای که توله هایش را به همراه داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی